زندگی زیبای تمشک بانو و جناب شاهتوت

♥♥♥ در جهانم همه چیز نیکوست ♥♥♥

زندگی زیبای تمشک بانو و جناب شاهتوت

♥♥♥ در جهانم همه چیز نیکوست ♥♥♥

ازون روز تا این روز

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تمشک سر شلوغ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یه روز خوب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عید شما مبارک !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

از خودم راضیم ! رمز 8282

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عیدی

سلام . خوب راستش دوباره کیبورد خراب شده ! از بس شاهتوت با کیبورد فوتبال بازی میکنه ! من نمیدونم کی گفته لپتاپ برای بازی کردنه ! خخخخ

والا ! 

خوب از زندگانی بگم !

خلاصه وار بگم که خریدامو کردم . موهامم تقریبا شرابی رنگ کردم . ابروهامم رنگ کردم . موهامم مرتب کردم که دیگه بلند بلندشون کنم ! 

خریدامم خداروشکر انجام دادم . چند سالی بود که عید اینطوری خرید نکرده بودم . شاید 5 سال ! ولی امسال خرید کردم . با اینکه حس میکردم که یه چیزی شاید یکم گرونتر از وسعمون باشه ولی خریدم . یکی اینکه شاهتوت عادت کنه به خرید کردن من و دیگه اون تمشکی که خیلی خیلی قناعت میکرد دیگه بره . هم اینکه شاهتوت قدرم رو بدونه چون میدونیم زنی که خرج نداره ارج نداره ! و بعدی از لج فامیلای شوهر ! بله درست شنیدید . یعنی درست خوندید . سال های قبل هرررررر سال . خواهرشوهرا خرید میکردند میومدند به من نشون میدادند . و من فقط ته دلم غم میگرفت که چرا من نمیتونم بخرم . چرا اینا به این فکر نمیکنند که تمشک هم خرید داره . خواهرشوهر 100 تومن مانتو میخرید و اینا 70 تومن به من میدادند که بیا برو برای خودت خرید کن !!! ای بابا . با چه منطقی با چه عدلی چرتکه انداخته اید ! و سهم من از کل خرید عید شده 70 تومن ! 

حالا دیگه اون روزا تموم شده ! من جمعه میخواستم برم خرید کنم . با خواهرشوهر کوچیکه و شاهتوت . تربچه هم اونجا بود . دیگه خودشون بهش گفتند تو هم برو . با شوهرش اومدند . من خرید میکردم و اون حرص میخورد . اخم کرده بود . آخه اوایل اسفند رفت خرید عیدشو کرد و از همه چیز ارزونترش رو خرید چون که میخواستند فیلم عروسیشون رو بگیرند با عکساش به خاطر همین کمتر خرج کردند . بعد من خرید میکردم و البته خدا شاهده چون اینا باهام بودن خیلی مراعات کردم که هم زودی بخرم هم گرون نخرم . اصلا نباید میومدن خودشون . به من ربطی نداشت . بعد اون حرص میخورد . اخم میکرد . نمیومد توی مغازه ها ! هیچی نمیگفت ! خوب منم یه زمان جای اون بودم . با این تفاوت که وظیفه فامیل شوهر بود که به عروسشون که سال اول و دوم عقدشه یه پولی بدن که خرید کنه ! خوب اون موقع من نمیخواستم از مامانم اینا زیاد پول بگیرم . البته که مامانم میداد ولی من خودم رو زن شاهتوت میدونستم . دیگه بعد از دو سال و نیم عقد من واقعا دیگه زن شاهتوت بودم ! حالا بیخیال . خلاصه که خرید کردیم و از قصد آوردم به مادرشوهرمم نشون دادم ! که ببینه . بیشتر حرص بخوره . 

و دیگه خریدام تموم شد . دیروز آرایشگاهمم رفتم و دیگه خیالم راحت شد . البته موهام رو مامانم برام رنگ گذاشت . 

الانم دیگه کم کم میخوایم جمع کنیم و فردا صبح راه بیفتیم به سمت شمال . اول قرار بود بریم سمت مامانم اینا . ولی بعدش وسطای تعطیلات برای شاهتوت کار گذاشتند و قرار شد اول بریم شمال بیایم تهران بعد بریم سمت مامانم اینا ! اینم از تعطیلات که قراره چی بشه ! 

شاهتوت خرید عید نکرده و اگر بشه امروز میخوایم بریم براش خرید کنیم از دست فروشا ! 

صلوات شمارم خراب شده و در به در دنبال صلوات شمارم ولی کو! هیچ جا نداره ! میگن تموم کردیم ! لعنت به این شانس . 

خوب از چهارشنبه سوری هم بگم که خیار ، شوهر تربچه ، یه ترقه ازینا که بهش میگن مثلثی انداخت جلوی پام و منم در حال فرار گوشیم افتاد روی زمین و ترک خورده اسکرینش . خیلی ناراحتم ولی خوب دیگه چه میشه کرد ! ان شاءلله سال دیگه تا تابستون گوشی میخرم . اینم از این اتفاق بد آخر سالی . 


خوب سال 94 برای من سال خوبی بود . در کل البته خوب نبود ولی من تعبیرش میکنم به خوبی . 

ما امسال با قرض و غوله و وام و بدبختی خونه خریدیم . 

امسال ماشینمون رو عوض کردیم . پراید رو دادیم و پژو 405 مدل سال 86 خریدیم . 

امسال بابام قلبش رو آنژیوگرافی کرد ! بالن زد . و البته فنر گذاشت!

شاهتوت بینهایت بینهایت سر خریدن خونه اذیتم کرد که فکر بهش اعصاب و روانم رو میریزه بهم 

پدرشوهر طبق معمول ناراحتم کرد . خیلی خیلی . 

مسافرت خوبی توی اردیبهشت داشتیم که تقریبا اولین مسافرتمون به جایی به غیر از ولایت هامون بود ! 

یه اتفاق بد آخر سالی افتاد برای خانواده ام که واقعا ناراحتمون کرد ولی امیدوارم که خیر توش باشه ! ان شاءلله 

سال جدید ان شاءلله اقدام میکنیم برای نی نی دار شدن . 

ان شاءلله گوشیم رو عوض میکنم 

ان شاءلله از لحاظ معنوی به خدا نزدیک تر بشم 

ان شاءلله که سال خوبی برای خانواده ام باشه و سلامت و شاد باشن و مشکلاتشون حل بشه . ان شاءلله 

خوب یه چیز دیگه هم بگم .... به عنوان عیدی ! 

خوب یک بار بهتون گفتم برای کار شاهتوت 40 حدیث کسا نذر کردم و هدیه کردم به خانوم فاطمه زهرا س . روزی یه حدیث کسا خوندم و خداروشکر کارش درست شد و در کنار اون کار ما تونستیم خونه بخریم و ماشین و البته شاهتوت خودش پشتکار داشت و ادامه داد کارش رو . 

یکی دیگه از دوستانمم خوندن البته چند روز و شوهرش یه کار پاره وقت دیگه پیدا کرد در کنار کار اصلیش . 

برای یکی از اقوامم خوندم خودش و شوهرش رفتند سرکار . 

و البته یکی دیگه از دوستانمم خوند شوهرش رفت سرکار ولی خوب پشتکار نداشت و اومد بیرون .

خوب عیدی دومم رو بهتون میگم . در گوشتون رو بیارین . 

خوب یه ختمی هست به اسم ختم  " بسم الله الرحمن الرحیم به حق بسم الله الرحمن الرحیم"

نذر میکنید . روایت هست از روز یک شنبه شروع کنید ولی من یادم نیست چه روزی شروع کردم ! 

روز اول 100 تا

 روز دوم 200 تا 

روز سوم 300 تا

روز چهارم 400تا

تاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا روز چهلم که 4000 تا ! 

روزی 100 تا اضافه میکنین . 

میگن این ذکر بیشتر برای نی نی دار شدن هست ! و روز دوم سوم نتیجه رو خواهی گرفت . خوب حالا این تا اینجایی که توی نت نوشتم و سرچ هم کنین مخصوصا توی نی نی سایت فکر کنم میاد لیست گفتوگوش و اینکه خیلییییییییییییییییییییییییی ها حاجت گرفتند . حالا من تجربه ی خودم رو میگم . 

من این ختم رو توی یه گروهی از خانوم ها گذاشتم و قرار شد همه با هم بفرستیم . یعنی یگه دسته جمعی روز اول 100 تا با هم دیگه بفرستیم تا روز چهلمش . 

من نیت کردم عشق و محبت شاهتوت بهم بیشتر بشه . و واقعا از روز چندمش حس کردم محبتش بیشتر شد . خوب شاهتوت خیلی اقتصادیه ولی سر خرید عید هیچی بهم نگفت . فقط از هر چیزی باید یکی میخریدم تا شاهتوت حساب میکرد . مثلا یه کیف . یه مانتو . اگر میخواستم خودم از پول تو جیبی هایی که بهم داده بود یکی دیگه میخریدم . یا مثلا سر مسافرت رفتن یا خیلی چیزای دیگه من محبت بیشتری از شاهتوت گرفتم . نمیگم صفر بود شد 100 . میگم 30 بود شد 60 یا 70 حتی . من 100 رو میگم کسی که دیگه زن ذلیله به تمام معناست و هر ساعت زنگ میزنه به زنش و اینا ! 

مثلا قبلا من باید به شاهتوت میزنگیدم وقتی سرکار بود . الان هر روز روزی یک بار زنگ میزنه البته نه همیشه . بیشتر اوقات . و توقع هم داره منم بزنگم . قبلا زنگ میزدم میگفت داری چکم میکنی . الان زنگ میزنه میگه حالی از ما نمیپرسی ؟!!!؟؟؟


  • وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِ‌هِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ‌ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿٥١﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ‌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿٥٢﴾


خب تجربه فامیلمون که توی همون گروه بود . من به همه خانم ها گفتم نیت کنید . نیت کردند و یکی از خانوم ها بعد از هفت هشت روز حالا کمتر یا بیشتر نمیدونم . اومد توی خصوصی بهم گفت که یه مشکل داشتم و هفت هشت ماه گذشته بود و درست نمیشد و نا امید شده بودم ولی با این ذکر نیت کردم و الحمدلله به نیتم رسیدم . گفت با اطمینان قلبی به مهربونی خدا بفرستید ان شاءلله حاجت روا بشید ! 


خوب اینم عیدی سال جدید من به شما . امیدوارم به کارتون بیاید . این ذکر خیلی ذکر خوبیه و امیدوارم برای شما هم نتیجه بده . ان شاءلله 


سال خیلی خوبی براتون آرزو میکنم . ان شاءلله که همگی به هر چی میخواید برسید . اول از همه برای خودتون و عزیزانتون سلامتی آرزو میکنم بعدم دل شاد و خوش و خوشبختی و جیب پر پول و آرامش آرامش و آرامش . 

موفق باشید . برای من و خانواده م و مامان و بابامم سلامتی و آرامش بخواهید . ممنون از همگی که هستید . ان شاءلله تا سال دیگه خدافسی 

یلدا و مهمونی و یه سری چیز دیگه ! با رمز 8282

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مهمانی سوم در خانه جدید رمز 8282

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زندگی در لحظه ی ابدی اکنون ! با رمز 8282

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سفرنامه عاشورا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.